از دخمههای قزوین تا المپیک پاریس، چرا رضا علیپور میتواند الگوی همه ما باشد؟

رضا علیپور سنگنورد قزوینی پس از سالها افتخار و شگفتی آفرینیِ ادامهدار، در نبرد روز سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ توانست به مرحله نهایی المپیک برسد.
هر کس تمرینات وحشتناک رضا را از نزدیک (حتی در صفحه اینستاگرام او) دیده باشد میداند که توان ورزشی این آدم حتماً جای بررسی و دقت فراوان دارد، اما به نظرم این منش و اخلاق اوست که حتی از ابعاد فنی و عملکرد ورزشی این اعجوبه در یک جنگ ۵ ثانیهای پر فشار (تنبهتن، شبیه دوئل) جلوتر است.
تا به امروز وجه اسطورهای این آدم از نظرم این است که در سختترین و سیاهترین روزهای این مملکت تمرکزش را از دست نداده، هر چقدر شرایط سختتر شد، او سختتر تمرین کرد. به قول خودش «چندبرابر تمرین میکند که کمبود امکانات را با توان بدنیاش جبران کند».
در تمام این سالها او دلسرد نشد از خودش، بهخاطر محیطی که در آن زندگی میکند. وعدههایی که به او دادند و عمل نشد، جلوی حرکت او را نگرفت و بدون مربی با این شرایط طاقتفرسا ساخت و رشد کرد، درحالیکه مدیرانی آمدند و رفتند و پز عناوین و مدالهایش را در جلسات مختلف دادند.
بد نیست خبری که همین امروز به نقل از دبیرکل کمیته المپیک در واکنش به راهیابی رضا به فینال منتشر شده را بخوانیم و فراموش نکنیم که مسئولین ورزشی ما حتی در این موقعیت هم حاضر به امید دادن به همچنین ورزشکاری حتی برای یک پاداش حداقلی نیستند!

حالا ما جوانانی که در حال لغزش به دامان میانسالی قرار داریم و در حال گذار از آخرین فرصتهایمان برای بهدستآوردن اندک آرزوهایمان هستیم، بد نیست رضا را الگو قرار بدهیم که با این وضعیت تلاش کنیم برای اهداف شخصی خودمان که به آنها ایمان داریم، دست بر نداریم! باید ساخت و بالا رفت هر چقدر کند و آرام، هر چقدر دور و سخت و به قول نظامی در اسکندرنامه:
به هنگام سختی مشو ناامید
کز ابر سیه بارد آب سپید
امروز ۱۸ مرداد و کمتر از ۳ ساعت دیگر، این فوقستاره ایرانی در مهمترین مسابقه زندگیاش میجنگد و من امیدوارم مسیر درخشان و اسطورهای خودش را بتواند به بهترین شکل کامل کند. البته که اگر حتی موفق به دریافت مدال هم نشود خیلی از ما مانند رقیب نیوزلندیاش در مرحله حذفی المپیک، در مقابلش تعظیم میکنیم.