Beauty Blindness:
Anthropocentrism and Its Damaging Effects on the Environment
The relationship between humans and nature has never been this hostile and threatening until now. One of the problems caused by population growth – and the ensuing construction activities – is environmental destruction and change.One can address this issue from a “moral” and also an “aesthetic” point of view.
People today are struggling with water shortages, air pollution, climate change and its effects such as floods, land subsidence and the like. Such disasters are the consequences of a mechanical approach toward nature on the one hand; on the other hand, they are the result of the predominance of modern humans’ exploitative and dominant attitude toward nature.
Economic development brings many advantages, but the destruction of the urban landscape is an inevitable consequence of it.
Humans used to consider the environment a living, vibrant being, but modern science interprets nature as something lifeless and stagnant that should be investigated, researched and manipulated.
The predominance of instrumental and anthropocentric views towards the world, including the environment, has resulted in destructive consequences for the environment which has ruined the face of nature, especially from an aesthetic point of view. It is to the extent that a theory called Beauty Blindness has been proposed. This means that the price of a relative and short-term progress in any aspect of modern life is the loss of our necessary sensitivity to “beauty”, even while watching pristine nature.
کور زیبایی
رابطه انسان و طبیعت هیچوقت به اندازهی امروز خصومتآمیز و تهدیدآور نبوده است. یکی از مشکلات به وجود آمده پس از افزایش جمعیت انسانها و به تبع آن افزایش ساختوساز، تخریب و تغییرات محیطزیستی است. به این مسأله می توان هم از دیدگاه «اخلاقی» و هم از نظر «زیباییشناسی» پرداخت.
انسان امروز با کم آبی، آلودگی، تغییرات آب و هوا و پیامدهای آن مانند سیل و فرونشست زمین و.. دست و پنجه نرم میکند، این بحران پیشآمده از یکسو پیامد نگاه مکانیکی به طبیعت و از سوی دیگر نتیجه غلبه نگرش بهرهکشانه و سلطهطلبانه انسان مدرن بر محیطزیست است. در کنار فوایدی که توسعه از نظر اقتصادی با خود به همراه دارد؛ تخریب سیما و منظر محیطزیست ناشی از آن، از جمله پیامدهای ناگزیر است.
انسان درگذشته محیطزیست را موجودی زنده و پرجنبوجوش میدید، اما علم مدرن طبیعت را ساکن و بیجان تفسیر میکند که باید مورد کندوکاو و تحقیق و دستکاری قرار گیرد. غلبه نگرش ابزاری و انسانمحورانه به جهان و از جمله طبیعت، منجر به پیامدهای مخربی برای محیطزیست شده که امروزه چهره طبیعت را بخصوص از نظر بصری تخریب کرده، تا آنجا که در سالهای گذشته نظریهای تحت عنوان «کور زیبایی» مطرح شده؛ به این معنی که بهای داشتن توسعه نسبی و کوتاه مدت در زمینه های گوناگون برای ما انسان های امروزی؛ فقدان حساسیت لازم نسبت به «زیبایی»، حتی در تماشای طبیعت بکر است.